روزای خوبی پشت این روزای من نیست
حس میکنم احســاسمو از دسـت دادم
آغــوش تو مــــیراث مـــن از زندگی بود
حس میکنم میراثـــمــو از دســت دادم
تـنــهایی مـــن اتــفــاق تـازه ای نیست
هر بـار رفـتــی تـــا همیشه بـــرنگردی
شاید نتونی حس کنی من چی کشیدم
چون هیچوقت احساس تنهایی نکردی
با هــر قدم از مقـصد هـــم دور میشیم
ما پـــای رویاهای هــم از دست مــیریم
وقتی که دنیامون به هــم راهی نــداره
فــرقی نــداره از کدوم بن بست میـریم
هرجور میـبـینم نمیشه دست من نیست
این خونه تا خونــه ت شه خیلی کار داره
هـر بـار رفـتی روو بـه تو دیـوار بــســتم
بـشــمار ایـن خونـــه چقـد دیوار داره ...
|